معنی błąkać się - جستجوی لغت در جدول جو
błąkać się
پیچیدن، بسته بندی کنید
ادامه...
پیچیدَن، بَستِه بَندی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
jąkać się
گلوگیر صحبت کردن، حدس و گمان، لکنت داشتن، سیم پیچ
ادامه...
گَلوگیر صُحبَت کَردَن، حَدس و گُمان، لُکنَت داشتَن، سیم پیچ
دیکشنری لهستانی به فارسی